در محیط هایی کار کنیم که چنین شرایطی دارند. در عین حال نیز به این موضوع فکر می‌کنیم که چگونه می‌توانیم یک کارمند نمونه باشیم؟ االبته حتی افرادی که فکر می کنند کارمند نمونه ای هستند باز این گنجایش را دارند که خود را بهبود داده و پیشرفت کنند. تغییرات شما ممکن است کوچک باشد اما تعهد به بهتر بودن به رئیس شما این قدرت انتخاب را می دهد که چرا شما شایستگی داشتن مزایای بیشتر را دارید.

برای اینکه این خواسته اتفاق بیفتد و تلایش هایتان در جهت بهبود وضعیت کاری و کارمند نمونه بودن مثمرثمر واقع شود به یک نقشه نیاز دارید. لیستی از اهداف خود تهیه کنید که همه آیتم‌های زیر را دربر بگیرد و در طول سال جزئیات پیشرفت خود را به طور کامل شرح دهید. با گذشت ماهها، مشخص خواهد شد که شما به عنوان یک فرد شاغل به خوبی رشد کرده اید (و یا حتی همانند یک انسانی که به خوبی تغییر کرده است).

با دقت هرچه بیشتر گوش دهید.

مهم نیست که چقدر در کارتان خوب و موفق هستید زیرا هنوز مواردی هست که بتوانید یادبگیرید. برای انجام این کار می‌بایست به محیط اطراف خود با دقت گوش فرادهید. این بدین معنی است که می بایست به همکاران خود بیشتر گوش دهید و با رئیس تان بحث‌های بیشتر داشته باشید و یا حتی از کارآموزان، غریبه ها و افرادتازه وارد، چیزهای جدیدی یاد بگیرید. گوش کردن به این معنا نیست که نمی‌توانید به تفکرات و یا غرایز خود اعتماد کنید بلکه بدین معنی است که می‌توانید چیزهای جدیدی را نیز بشنوید. گوش خود را در برابر آنچه که دیگران می‌گویند باز کنید و با این کار ممکن  است راهی جدید برای رسیدن به اهداف خود بیابید و یا ممکن است ایده وحشتناکی را بشنوید و دیگر هرگز سمت آن نروید. تا زمانیکه بتوانید تفاوت بین این دو را بگویید، هر دو اینها ارزشمند خواهد بود.

بله بگویید.

وقتی شانسی به محیط کارتان می آید به آن بله بگویید. در بدترین حالت، شما تجربه جدیدی کسب خواهید کرد و در بیشتر موارد شما به عنوان کارمندی که انعطاف پذیری و اشتیاق خود را به کارفرمای خود نشان می دهد، رشد خواهید کرد. یکی از افراد موفق در کسب و کار در این زمینه چنین می‌گوید:

در طول مدتی که شاغل هستم، شغل های جالب زیادی را تجربه کرده ام. گروه راکی را برای اردوگاه تابستانی بچه ها راه اندازی کردم، به عنوان مدیر یک فروشگاه اسباب بازی نیز فعالیت داشتم، یک کارخانه را اداره کردم و تعداد زیادی از مشاغل کوچک را راه اندازی کردم. و از موقعیت های شغلی که به آنها “نه” گفتم، پشیمانم. در بسیاری از موارد این شغل ها، کاملا جدید نبودند اما شانس هایی وجود داشت که شرکت فعلی من به سمت پیشرفت و گسترده تر شدن، برود. شاید مجبور بودم حرکت کنم و یا شاید مجبور بودم در محیطی کار کنم که کمتر با آن آشنا بودم اما به هر حال من گفتم : نه.

مهارت جدید بیاموزید.

به دفتر خود نگاه کنید و زمینه‌هایی را که نقاط ضعف معمولی هستند، بررسی کنید. سعی کنید برای پرورش آن‌ها تلاش کنید و از هر فرصتی برای یادگیری استفاده کنید حتی اگر یادیگیری نکته کوچکی باشد. ممکن است شما یکی از همکاران خود که اکسل را به خوبی بلد است، از دست بدهید و یا با فردی که وبسایت شما را بروزرسانی می کند، بحثی داشته باشید. هرگاه شکافی در بین همکاران بوجود آمد، آن را شناسایی کرده و حل کنید. و این بدین معنی است که یاد بگیرید مهارت‌های خود را پرورش دهید. هراندازه که مهارت بیشتر بیاموزید می‌توانید از آن برای حل مشکل استفاده کنید.

هوشیار باشید.

برای اینکه یک کارمند نمونه باشید می‌بایست تمایل خود به بهتر شدن را نشان دهید و همچنین از پیشرفت خود، آگاه باشید. این بدین معنی نیست که کاری را برای رسیدن به چیزی انجام دهید بلکه به صورت یک راه مستقیم تلقی می‌شود که بواسطه آن بر روی بهبود و پیشرفت خود سرمایه‌گذاری می‌کنید و این سرمایه‌گذاری در نهایت شما را به سمت چیزهای خوب سوق خواهد داد.

اتفاق های بزرگی در راه است.

من شما را نمی‌شناسم اما همیشه به راهنمایی‌های سرمایه گذاران در جهان در مورد سهام، توجه می‌کنم. دیوید گاردنر و برادرش از بنیانگذاران متلی فول (Motley Fool) هستند و به تازگی دو برند جدید از پیشنهادات سهام را منتشر کردند. آنها با کمک هم، بازار سهام را به ۳ برابر خود در ۱۳ سال گذشته رساندند. این نشان می دهد که زمان همه چیز نیست و تاریخچه سهامی تام و دیوید نشان می دهد که آنها برای رسیدن به ایده های خود، هزینه می کنند.

 

منبع: پلازامگ