هنگامی که طرح یک کسب و کار بزرگ ریخته می‌­شود، طراحان آن وقت زیادی را صرف برنامه‌­ریزی بودجه و استخدام کارمندان می ‌کنند. آن ها حتی ممکن است برای تبلیغ محصول یا خدمات خود دست به راه ‌اندازی شبکه ‌های اجتماعی بزنند.

فرهنگ محیط کار به عنوان سبک و روش منحصر به فردی برای هر شرکت تعریف می‌­شود. فرهنگ بر هر چیزی، از شیوه ‌های استخدامی گرفته تا میزان تعهد شغلی در یک شرکت تاثیر می ‌گذارد.

بنا بر تعریف واژه‌نامه‌ی «وبستر»، فرهنگ «الگویی یکپارچه از دانش، باورها و رفتارهای انسانی است که بر توانایی یادگیری و انتقال دانسته‌ها به نسل‌های بعدی استوار است».
در سازمان‌ها، فرهنگ واقعیت هر روزه‌ی زندگی سازمانی است. سند چشم‌انداز، ترازنامه‌های مالی و آیین‌نامه‌های کاری هیچ یک به تنهایی فرهنگ را تشکیل نمی‌دهند. فرهنگ سازمانی عبارت است از کاری که می‌کنیم، طرز رفتارمان، طرز برخوردمان با دیگران، گفته‌ها، محصولات، مشتریان و ارتباطات ما به علاوه‌ی خود ما.

کارآفرینان بسیاری تصمیم می‌گیرند شرکت‌های بزرگ دیوان‌سالار را ترک کنند چون از فرهنگ جاری در آنها راضی نیستند. آنها می‌خواهند چیزی خلق کنند که در راستای رویاها، شخصیت و چشم‌اندازشان از آینده باشد. هدف آنها یک بنگاه آرمانی بی‌نقص است.
به عنوان صاحبان کسب‌وکار، چگونه می‌توانیم یک ساختار سازمانی قوی و پایدار ایجاد کنیم که کارکنان ما را به بهترین سرمایه‌های ما تبدیل کند؟ در پاسخ به این پرسش، ۶ توصیه‌ی زیر را به شما پیشنهاد می‌کنیم:

۱. هدف تعیین کنید

آنچه در آغاز کار اهمیت دارد، خلق چیزی بزرگ و ماندگار است. وقتی شرکت کوچک است، افراد گرد یک میز درباره‌ی فرهنگ احتمالی آینده‌شان بحث می‌کنند، مشکلات و موانع کوچک، و ارتباطات مستقیم و بی‌واسطه هستند. اما با بزرگ شدن شرکت، ارتباطات محدود و گاه‌به‌گاه (و شاید حذف)، و رسیدن به توافق جمعی دشوارتر می‌شود.
برای جلوگیری از بروز چنین مشکلی، هنگام تعریف فرهنگ سازمانی جدید، یک هدف تعیین کنید. برای تعیین هدف باید چراییِ فعالیت بنگاه‌تان را بدانید. کسب‌وکار شما در خدمت چه چیزی (یا چه کسی) است؟ پاسخ این سؤال هر چه هست باید قابل اعتماد، الهام‌بخش و انگیزاننده باشد. شرکت‌هایی که اهداف ارزشمندی دارند، بیشتر مورد پسند قرار می‌گیرند. شرکت‌هایی مانند اَپل و آیکیا (Ikea) از این دسته هستند.
اما به هیچ وجه از این شرکت‌های قدرتمند تقلید نکنید، تقلیدِ صرف به مذاق خیلی‌ها خوش نمی‌آید. آنچه برای شرکت‌تان مناسب است، انجام بدهید. به این فکر کنید که چه چیزی برای شما الهام‌بخش است و به شما انگیزه می‌دهد و بر همان اساس عمل کنید.

۲. زبان، ارزش‌ها و معیارهای مشترک تعریف کنید

برای داشتن یک فرهنگ سازمانی کارآمد، باید زبان مشترکی میان کارکنان برقرار باشد و تناقضی در مورد ارزش‌ها وجود نداشته باشد. زبان مشترک باید برای همه‌ی اعضای سازمان، از مدیرعامل تا مسئول تحویل نامه‌ها، قابل فهم باشد. همچنین باید ارزش‌ها را مشخص کنید، پس آنها را بنویسید. با این کار ارزش‌ها ملموس می‌شوند و در نتیجه ماندگاری فرهنگ در گذر زمان ممکن می‌شود.
مجموعه‌ای از ارزش‌ها، اصول و اساس شرکت را مشخص می‌کند اما برای تعیین میزان تحقق این اصول به مجموعه‌ای از معیارها نیاز دارید. پس از اینکه زبان، ارزش‌ها و معیارها را مشخص کردید، فرهنگ سازمان قابلیت پیوند دادن اعضا را خواهد داشت. پیوند دادن اعضا هدف غایی شماست. شاید برای به کار گیری راه حل‌های موقتی وسوسه‌ شوید اما این میانبرها تنها در کوتاه‌مدت راهگشا هستند.
برای خلق فرهنگ سازمانی ماندگار و قابل درک برای همه، فرهنگ نیز باید در گذر زمان و همراه با تغییرات سازمان، تغییر کند. ارزش‌های بنیادی ستون‌های نگهدارنده‌ی سازمان هستند اما باقی ابعادِ فرهنگ باید پیرو تغییر زمان و کارکنان تغییر کنند.

۳. الگو باشید

رفتار رهبر سازمان، فرهنگ را شکل می دهد. رهبر باید بازتابی از ارزش‌ها در درون و بیرون سازمان و نماینده‌ای قدرتمند باشد. رهبر نباید تنها بر بیانه‌ها به عنوان راه حل مشکلات اتکا کند بلکه خود باید نمونه‌ی بارز اصول و ارزش‌های شرکت باشد.
برندِ ویرجین (Virgin) و بنیان‌گذارش ریچارد برنسون (Richard Branson) را در نظر بگیرید، برنسون نمونه‌ی بارز همه‌ی ویژگی‌هایی است که افراد در برند ویرجین می‌بینند: بانشاط، جسور، بی‌پروا و سرزنده. رهبرانی که نسبت به کارشان شور و اشتیاق نشان می‌دهند و اخلاقِ کاریِ مثال‌زدنی دارند، اصلی‌ترین منبع الهام برای کارکنان و نیز کسانی هستند که تمایل به کار در شرکت دارند.
رهبر باید الگویی برای دیگران و به شدت صریح باشد. اگر فکر کنید که فرهنگ سازمانی قوی‌ای دارید اما کارکنان‌تان به شما اعتماد نداشته باشند، تصورتان کاملا بی‌اهمیت است. صریح و شفاف بودن، شاید دشوار باشد، اما نقش مهمی در حفظ فرهنگی که برای ایجاد آن تلاش کرده‌اید دارد.

۴. سفیران فرهنگ سازمان را بشناسید

هر شرکتی کارکنانی دارد که فرهنگ سازمان در جان‌شان جاری است، آنها شما و شرکت‌تان را به دیگران معرفی می‌کنند و نماینده‌ی ارزش‌های سازمان هستند، و بهترین نمایندگان هم هستند زیرا شرکت را به اندازه‌ی خودِ شما دوست دارند.
این کارکنان دارایی با ارزشی هستند. پس از اینکه چنین افرادی را شناسایی کردید از آنها درباره‌ی نقاط قوت و ضعف فرهنگ و اینکه به چه دلیل فرهنگ جاری برای آنها مهم است، سؤال کنید. نظرات آنها معیاری است برای تصمیم‌گیری درباره‌ی حفظ وضع موجود یا ایجاد برخی تغییرات.
نقش این سفیران با گذر زمان و با رشد شرکت پررنگ‌تر می‌شود، و در پایان به یک مزیت رقابتی تبدیل می‌شوند. زیرا مشتریان، کارکنانِ مثبت‌اندیشی را که درباره‌ی شرکت (یا برند)شان اطلاعات کافی دارند، از یاد نمی‌برند.

۵. صادق باشید و ارتباط برقرار کنید

صداقت یعنی «انجام کار درست حتی هنگامی که کسی شما را زیر نظر ندارد». باید به گونه‌ای رفتار کنید که همه‌ی اعضای شرکت مشتاقانه عملکرد صادقانه داشته باشند و تمایلی به کم‌کاری و ناخالصی نداشته باشند.
صداقت داشتن به معنای پذیرش نقاط قوت و ضعف و خطاهای‌تان است. بالیدن به استعدادها و توانایی‌ها آسان است اما نباید لحظه‌ای فکر کنید که بی‌نقص هستید. این حقیقتی است که در مورد همه‌ی انسان‌ها صدق می‌کند.
به عنوان رهبر، همیشه باید با درون و بیرون شرکت به طور شفاف و پیوسته در ارتباط باشید. همه‌ی کارکنان باید فرهنگ شرکت را بشناسند و در اهمیت حفظ آن تردیدی نداشته باشند. در مواقعی که فرهنگ سازمانی وضعیت خوبی ندارد، خودآگاهی و ارتباطات مستمر ضروری است. لزومی ندارد فرهنگ در قالب کلمات پر زرق و برق معرفی شود، در عوض ارتباط صادقانه هرگز نباید متزلزل شود. بدون اعتماد دیگران، پشتوانه‌ای نخواهید داشت.

۶. درست رفتار کنید

برخی معتقدند شرکت‌ها و بنگاه‌ها هم، به نوعی انسان هستند. من با این عقیده مخالفم. انسان‌ها شرکت‌ها را تشکیل می‌دهند و به عنوان مدیر یا رهبر یک کسب‌وکار باید با کارکنان‌تان به خوبی رفتار کنید. در غیر این صورت و با وجود تغییر گسترده‌ی افراد در شرکت، فرهنگ کارایی چندانی نخواهد داشت.
هنگام استخدام کارکنان جدید، پیش از مهارت‌های‌شان، شخصیت آنها را بررسی کنید. البته که یک رزومه‌ی قوی‌و تأثیرگذار مهم است اما اگر شخصیت قابل اعتمادی نداشته باشید، جایی در شرکت من ندارید. مهارت و خبرگی را می‌توان با آموزش به دست آورد، اما پرورش رفتار و نگرش خوب کار ساده‌ای نیست. استخدام کارکنان خبره اما دارای نگرش منفی، بی‌شک منجر به تخریب فرهنگ می‌شود. اگر فردی را که با فرهنگ سازمانی شما تطابق داشت پیدا کردید، او را استخدام کنید، برخورد درستی در قبالش داشته باشید و تلاش کنید توانایی‌ها و مهارت‌های او را ارتقا دهید.
فراموش نکنید که هیچ دستورالعمل کامل و بی‌نقصی برای موفقیت وجود ندارد. مثل هر آشپز معروفی، پیش از یافتن دستور درست و ادویه‌های مناسب، باید دست به آزمون و خطا بزنید. مهم است که دست از تلاش کردن بر ندارید.

 

منبع: چطور